عامل نارنجی ....

نگارخانه مهروا
4 لغایت 14 اردیبهشت ماه 1394

کیوریتور: میترا اسدی

نمود جنگ، خون است و توحش و خرابی و بازتابش عکس‌العملی است در تنفر از خرابی و قتل و خون! معیاری بر‌سازنده‌ی نوع دوستی و انسانیت. تولید انبوه شاخصه‌های رمزگانی که "غیر"ِ جنگ را در خود بازتولید می‌کنند. برداشت از این "غیر" تعیین‌کننده‌ی نقطه‌ای صفر برای جنگ است. آنان که انسان را دارای غریزه و طبیعتی رو به سوی خشونت‌ورزی می‌دانند، آنان که او را داری نفسی مبتنی بر هم‌یاری می‌دانند و چه آنان که او را سیال و تحت تاثیر مجاورت نهادها و جایگاه‌های اجتماعی می‌پندارند همه صلح را واژه‌ای "غیر" برای جنگ می‌دانند. ولی چه می‌شود آن‌گاه که صلح خود عامل برانگیزاننده‌ی جنگ شود، اصلا خود جنگ شود، خود توحش شود. آن‌گاه که رابطه علّی به‌هم ریزد، برساختن یک "باید " از دل "هست " ناممکن گردد. بازنمایی بمیرد و از هر امیدی برای "غیر" دست شوید. صلح یک واژه شود، نثار یک لبخند بر خون شود. زمانی که جنگ به تصویر تقلیل داده شود صلح از هر قابلیت محتوایی تهی خواهد شد و مرزی با خیرات‌پراکنی نخواهد داشت. پل‌بستن‌ای بر تخاصمات آشتی ناپذیر خواهد شد. تفکر و آگاهی از کار خواهد افتاد زمانی که انسان بگوید : "می‌دانم اما با این حال...." صلح فیگوراتیو و یک هم‌بسته‌ی منظم و کلیتی بسامان، صلحی که تخاصمات را دور می‌زند خود را بی‌طرف جا می‌زند و دنبال آشتی می‌دود. این آشتی خودِ جنگ است. این معنای گسترده‌تر جنگ در مستعمره‌ی زیست-جهان ماست. هیچ لوح سفیدی بر فراز ما نیست. جهان نامرئی تضادها و تخاصمات، ایماژی از واقعیت و صلحی وحشی علیه آشتی‌ناپذیری خود می‌خواهد. این آشتی همان جنگ است، صلحی در امتداد جنگ با ابزارهای دیگر. جهان فاقد نقطه‌ی بیرونی علیه توحش جنگ است. دیگر تضادی میان صلح و جنگ نیست. دامن زدن به تخاصمات و ایجاد عناصر تنش‌زا علیه کلیت یک‌دست، اعمال قهری است علیه توحش جنگ و صلح!

ساسان صدقی‌نیا

دیدگاه‌ها و نظرات